Harry Angel, a down-and-out Brooklyn detective, is hired to track down a singer on an odyssey that will take him through the desperate streets of Harlem, the smoke-filled jazz clubs of New Orleans, and the swamps of Louisiana and its seedy underworld of voodoo.

Set in the futuristic landscape of Los Angeles on July 4, 2008, as it stands on the brink of social, economic and environmental disaster. Boxer Santaros is an action star who's stricken with amnesia. His life intertwines with Krysta Now, an adult film star developing her own reality television project, and Ronald Taverner, a Hermosa Beach police officer who holds the key to a vast conspiracy.

Dictator Adenoid Hynkel tries to expand his empire while a poor Jewish barber tries to avoid persecution from Hynkel's regime.

«پیتر پارکر» (مگوایر) هنوز برای روزنامه‌ی «دیلی باگل» کار می‌کند و هنوز آماده است تا در هیئت «اسپایدر من» به کمک مردم بشتابد. تا این که یک توده‌ی سیاه رنگ ماورای زمینی خود را به بدن او می‌چسباند و «پیتر» را متوجه نیمه‌ی تاریک وجودش می‌کند. به این ترتیب یک «اسپایدر من» خشن و بی رحم پا به عرصه می‌گذارد...

پس از خراب شدن اتومبیل در مورد سیم پیچ جاده مالهالند یک زن فراموشی ، او و یک جستجوی امیدوارکننده هالیوود برای یافتن سرنخ ها و پاسخ هایی را در لس آنجلس در یک کار پیچیده فراتر از رویاها و واقعیت ، جستجو می کند.

دکتر هاوارد سرپرست یک کلینیک است که کار آن پاک کردن آن دسته از خاطرات افراد است که دوست ندارند آنها را در ذهن خود داشته باشند. کلینیکی که اغلب زوجها خصوصاً در روزهای نزدیک به ولنتاین به آن مراجعه می‌کنند تا خاطرات بدی را که از هم در ذهن خود دارند پاک کنند. تکنیسینهای کلینیک ابتدا مکان خاطرات مورد نظر را که به صورت لکه‌های روشنی روی مغز نمودار می‌شود، شناسایی کرده و سپس به محو کردن آن لکه‌های نور می‌پردازند. ابتدا کلمنتاین و سپس جول آگاهانه تصمیم به پاک کردن خاطرات مشترکشان می‌گیرند، اما حتی بعد از فراموشی یکدیگر....

خطرناک‌ترین مامور سابق سازمان CIA، "جیسون بورن" کم کم به یاد می آورد که واقعاً چه کسی است و سعی میکند حقایق پنهان در مورد گذشته اش را کشف کند...

بعد از یک تصادف در آزمایشگاه، و انتشار ویروسی خطرناک، دو مامور امنیتی باید با صدها نفر از افرادی که در آزمایشگاه کار می کردند و اکنون به جانورانی آدم خوار تبدیل شده اند، مبارزه کنند.

گروهی از محافظان جاویدان برای حفظ معصومیت تمام کودکان جهان بر علیه یک نیروی اهریمنی به نام پیچ ایستادگی می‌کنند. این گروه از محافظان به نام «محافظان جاویدان» متشکل از یک خرگوش و دو انسان به نام‌های جک فراست و سانتا کلاز است. آیا آن‌ها در این مبارزه پیروز خواهند شد؟

Connected through a dark past incident, a teenage gay hustler and a young man obsessed with alien abductions cross paths again years later.

Presumed dead, master con artist and recovering amnesiac Dorothy is discovered by Shanghai Longu-bang, a mob who wants payback for her conning them. With no memories and nowhere to go, she must rely on a local crime underboss to elude Taipei's criminal underworld all while tracking down leads to her mysterious past.

در دنیای که مردم از هیولاهای پاکتی برای مبارزه استفاده می‌کنند، پسری هیولایی را می‌بیند که می‌خواهد کارآگاه شود.

Henry is a player skilled at seducing women. But when this veterinarian meets Lucy, a girl with a quirky problem when it comes to total recall, he realizes it's possible to fall in love all over again…and again, and again. That's because the delightful Lucy has no short-term memory, so Henry must woo her day after day until he finally sweeps her off her feet.

یک مرد زخمی توسط یک ماهیگیر از آب گرفته می‌شود. او که حافظه‌اش را از دست داده، از مامورینی که قصد جانش را دارند می‌گریزد و سعی دارد خاطراتش را به یاد آورد.

Dory is reunited with her friends Nemo and Marlin in the search for answers about her past. What can she remember? Who are her parents? And where did she learn to speak Whale?

A recently released patient from a mental institution returns home with her sister, only to face disturbing events between her stepmother and the ghosts haunting their house – all of which are connected to a dark past in the family's history.

Carter, who awakens two months into a deadly pandemic originating from the DMZ that has already devastated US and North Korea. He who has no recollections of his past finds a mysterious device in his head, and a lethal bomb in his mouth. A voice in his ears gives him orders to avoid getting killed and he's thrown into a mysterious operation while the CIA and North Korean coup chase him close.

داستان فیلم در مورد زنی است به نام سامانتا. او برای دختر هشت ساله اش یک مادر ایده آل از هر نظر است. آنها زندگی آرامی دارند و سامانتا هم مشغول تدریس در یک مدرسه است. اما این روند آرام زندگی به هم میخورد. زیرا ضربه ای به سر سامانتا میخورد و او گذشته ی خودش را دوباره به یاد می آورد. به یاد می آورد که او یک مامور مخفی و بسیار با مهارت بوده است. و به زودی متوجه میشود که شخصی اجیر شده است تا او را بکشد و ...

پسری که میخواد خاطرات دوران کودکیش را تغییر داده تا بتواند شکل جدیدی از زندگی در آینده را تجربه کند.

A spoiled, wealthy yacht owner is thrown overboard and becomes the target of revenge from his mistreated employee.