User
Score
Score
He must never touch the hands of the clock. He must master his anger. He must never, ever fall in love.
Overview
«جک» نام پسری است که در سردترین روز اسکاتلند در قرن ۱۹ چشم به جهان میگشاید اما به علت سرمای زیاد، قلبش را از کار میدهد و تنها مامایی که در آنجا حضور داشته قلب او را با ساعتی زنگدار و فاخته عوض میکند و این کار باعث میشود تا او به زندگی خود بتواند ادامه میدهد. جک تحت مراقبت “مادلین” زندگی میکند اما با مشکلاتی روبه رو میشود که…
-
Director, Writer
-
Director